ای اباذر بی نیازی خدا بجوی تا خدایت بی نیاز کند ، ابوذر عرض کرد : این چگونه است ای رسول خدا ؟ فرمود : به صبحانه در روز و به شام شب ، پس هر کس قناعت کند بدانچه خدا روزیش کرده ، او غنی ترین مردم است .
برگرفته از کتاب « آینه در آینه » تالیف زهرا یزدی نژاد برچسب ها : هدیه روزانه سایت
نویسنده خادم مسجد در جمعه 86/3/4 | نظر
اِنٌک لَعَلی خُلُقٍ عَظیم
روزگاری بود میوه اش فتنه، خوراکش مردار، زندگی اش آلوده، سایه های ترس شانه های بردگان را می لرزاند. تازیانه ستم، عاطفه را از چهره ها می سترد. تاریکی، در اعماق تن انسان زوزه می کشید و دخترکان بی گناه، در خاک سرد زنده به گور می شدند. و در این هنگام بود که محمد (ص) بر چکاد کوه نور ایستاد و زمین در زیر پاهای او استوار گردید.
محمد به مرز چهل سالگی رسیده بود. تبلور آن رنج مایه ها در جان او باعث شده بود که اوقات بسیاری را در بیرون مکه به تفکر و دعا بگذراند، تا شاید خداوند بشریت را از گرداب ابتلا برهاند او هر ساله سه ماه رجب و شعبان و رمضان را در غار حراء به عبادت می گذرانید. ـ آن شب، شب بیست و هفتم رجب بود. محمد غرق دراندیشه بود که ناگهان صدایی گیرا و گرم درغار پیچید: بخوان! ـ محمد درهراسی و هم آلود به اطراف نگریست! صدا دوباره گفت:بخوان! ـ این بار محمد بابیم و تردید گفت: من خواندن نمی دانم. صدا پاسخ داد: ـ بخوان به نام پروردگارت که بیافرید، آدمی را از لخته خونی آفرید، بخوان و پروردگار تو را ارجمندترین است، همو که با قلم آموخت، و به آدمی آنچه را که نمی دانست بیاموخت......... و او هر چه را که فرشته وحی خوانده بود باز خواند. ـ هنگامی که از غار پایین می آمد زیر بار عظیم نبوت و خاتمیت، به جذبه الوهی عشق بر خود می لرزید از این رو وقتی به خانه رسید به خدیجه که از دیر آمدن او سخت دلواپس شده بود گفت: ـ مرا بپوشان، احساس خستگی و سرما می کنم! و چون خدیجه علت را جویا شد گفت: ـ آنچه امشب بر من گذشت بیش از طاقت من بود،امشب من به پیامبری برگزیده شدم! خدیجه که از شادمانی سر از پا نمی شناخت، در حالی که روپوشی پشمی و بلند بر قامت او می پوشانید گفت: ـ من مدتها پیش در انتظار چنین روزی بودم می دانستم که تو با دیگران بسیار فرق داری، اینک به پیشگاه خدا شهادت می دهم که تو آخرین رسول خدایی و به تو ایمان می آورم........ ـ پس از آن علی که در خانه محمد بود با پیامبر بیعت کرد. ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد دل رمیده ما را انیس و مونس شد
کرشمه تو شرابی به عارفان پیمود که علم بی خبر افتاد و عقل بی حس شد چو زر عزیز وجودست شعر من آری قبول دولتیان کیمیای این مس شد خیال آب خضر بست و جام کیخسرو بجرعه نوشی سلطان ابوالفوارس شد زراه میکده یاران عنان بگردانید چرا که حافظ از این راه برفت و مفلس شد برچسب ها : هدیه روزانه سایت
نویسنده خادم مسجد در جمعه 86/3/4 | نظر
وقتی نام پیامبر اعظم (ص) را می آوریم، کانه شخصیت ابراهیم، شخصیت نوح، شخصیت موسی، شخصیت عیسی، شخصیت لقمان، شخصیت همه بندگان صالح و برجسته و شخصیت امیرالمومنین و ائمه هدی( علیهم السلام) در این وجود مقدس متبلور و مجسم است. ((گزیده ای از سخنرانی مقام معظم رهبری در صحن جامع رضوی)) برچسب ها : هدیه روزانه سایت
نویسنده خادم مسجد در جمعه 86/3/4 | نظر
طراحی و کدنویسی قالب : علیرضاحقیقت - ثامن تم Web Template By : Samentheme.ir |
آرشیو مطالب
پیوندهای وبگاه
برچسبها
سخن روز (75), فیلم سخنرانی های مسجد (72), هدیه روزانه سایت (35), ارتباط مستقیم با امام جماعت مسجد (25), اطلاعیه های مسجد (23), وقایع امروز (14), پرسشهای فرزندانمان -پاسخهای ما (13), عکس روز (10), مروری بر آخرین اخبار (10), شبهات و ابهامات (8), برنامه های مسجد (7), مناسبت های مذهبی (5), فیلم مراسمات مسجد (5), کلیپ (4), خلاصه سخنرانی های مسجد (3), دانش آموزان ممتاز محله پیامبر اعظم(ص) (3), آرشیو صوتی سخنرانی های مسجد (3), اخبار محله پیامبر اعظم(ص) (2), ارتباط مستقیم با مسئول پایگاه بسیج (2), پیشنهاد و انتقاد شما (2), امروز با حافظ (2), گالری عکس (2), یادداشت های امام جماعت محترم (2), هدیه روزانه (1), کاریکاتور روز (1), کمک های مردمی برای ساخت مسجد (1), ساختار مدیریتی مسجد (1), طنز روز (1), تاریخ (1), جلسه سایت (1), حدیث (1), حقوق_بشر (1), اسلام (1),
طراح قالب
|