مطالب اخیر وبگاه
میرزا جواد آقا تهرانی در یکی از شبها، دیروقت به منزل می آیند، در منزل که می رسند، متوجه می شوند کلید منزل همراهشان نیست، به خاطر رعایت حال خانواده شان که در خواب هستند، از در زدن خودداری کرده و با توجه به این که هوا هم قدری سرد بوده است، در کوچه می مانند و تا اذان صبح همانجا قدم می زنند.
هنگام اذان که اهل خانه می باید برای نماز صبح بیدار شوند، آقا در می زنند و وارد خانه می شوند، یکی از فرزندان ایشان که از این قضیه خبردار می شود، سؤال می کند چرا زنگ نزدید؟
ایشان می گویند: شما خواب بودید، زنگ من موجب اذیت و آزار شما می شد!
نقل دیگری را هم فرزند ایشان شنیده است که گویا همسر ایشان در رؤیا می بینند که مرحوم آقا پشت در منزل نشسته اند، لذا بیدار شده و هنگامی که در را باز می کنند می بینند که آقا آنجا منتظرند.
کسیکه مؤمنی را اذیت کند خدا او را اذیت نماید، و کسیکه مؤمنی را اندوهگین کند خدا او را اندوهگین نماید.
( رسول خدا «ص»)
نویسنده خادم مسجد در یکشنبه 86/9/18 |
نظر
یکی از شاگردان مرحوم شیخ انصاری می گوید:
در زمانی که در نجف در محضر شیخ به تحصیل علوم اسلامی اشتغال داشتم یک شب شیطان را در خواب دیدم که بندها و طنابهای متعددی در دست داشت.
از شیطان پرسیدم: این بندها برای چیست؟ پاسخ داد: اینها را به گردن مردم می افکنم و آنها را به سوی خویش می کشانم و به دام می اندازم. روز گذشته یکی از این طنابهای محکم را به گردن شیخ مرتضی انصاری انداختم و او را از اتاقش تا اواسط کوچه ای که منزل شیخ در آنجا قرار دارد کشیدم ولی افسوس که علیرغم تلاشهای زیادم شیخ از قید رها شد و رفت.
وقتی از خواب بیدار شدم در تعبیر آن به فکر فرو رفتم. پیش خود گفتم: خوب است تعبیر این رؤیا را از خود شیخ بپرسم. از این رو به حضور معظم له مشرف شده و ماجرای خواب خود را تعریف کردم.
شیخ فرمود: آن ملعون ( شیطان) دیروز می خواست مرا فریب دهد ولی به لطف پروردگار از دامش گریختم.
جریان از این قرار بود که دیروز من پولی نداشتم و اتفاقا" چیزی در منزل لازم شد که باید آنرا تهیه می کردم. با خود گفتم: یک ریال از مال امام زمان ( عج) در نزدم موجود است و هنوز وقت مصرفش فرا نرسیده است. آنرا به عنوان قرض برمی دارم و انشاء الله بعدا" ادا می کنم. یک ریال را برداشتم و از منزل خارج شدم. همین که خواستم جنس مورد احتیاج را خریداری کنم با خود گفتم: از کجا معلوم که من بتوانم این قرض را بعدا" ادا کنم؟
در همین اندیشه و تردید بودم که ناگهان تصمیم قطعی گرفته و از خرید آن جنس صرف نظر نمودم و به منزل بازگشتم و آن یک ریال را سرجای خود گذاشتم.
نویسنده خادم مسجد در جمعه 86/9/16 |
نظر
از مرحوم ملا علی همدانی نقل شده که فرمود:
در منزل حاج شیخ ابوالقاسم قمی که یکی از علمای با فضیلت بود نشسته بودیم دیدیم
مرجع وقت حاج عبدالکریم حائری تشریف آوردند پس از نشستن، مسئله ای را مطرح فرمودند و به حاج شیخ ابوالقاسم فرمودند:
نظر شما در این مسئله چیست؟
ایشان مقداری تأمل کرده سپس جواب مسئله را بیان کردند حاجی شیخ فوری خادمش را
صدا زد فرمود:
از اراک این مسئله را ازمن سؤال کرده اند و من جوابش را نوشته ام که بیایند ببرند زود برو نگذار آن کاغذ را ببرند آن جوابی که من نوشته ام اشتباه بوده همین جوابی که آقا بیان فرمودند بنظرم صحیح تر است .
نویسنده خادم مسجد در چهارشنبه 86/9/14 |
نظر
تبیین مدیریت بسیجی در چارچوب مدل ساختاری اندیشههای مدیریتی:
?- مدیریت بسیجی و مبانی اندیشه:
مدیریت بسیجی، مدیریتی مبتنی بر معنویت اسلامی و ارزشهای انسانی است. «اولین وظایفی که امام خمینی در تفکر بسیجی مشخص کردند، بحث ادای تکلیف بود. چیزی که یک بسیجی را به میدان عملی (چه جنگ و چه میدانهای دیگر) میکشاند، انجام تکلیف است». لذا عبودیت نسبت به پروردگار جوهره تفکر بسیجی است.
«بسیجیان زمان جنگ افرادی بودند که هدفشان را میشناختند و نگاه به فردا و فرداها داشتند». و حفظ حاکمیت اسلامی در کشور را برای دستیابی به سعادت و نیکفرجامی در دنیا و آخرت دنبال میکردند.
رهبران انقلاب اسلامی نیز در جملات خود، به گونه دقیق و ظریفی، تلاش نمودهاند تا مختصات تفکر بسیجی را در ذهن مخاطبان خود به تصویر بکشند. این جمله امام خمینی رضوان الله تعالی علیه که «بسیج میقات پابرهنگان و معراج اندیشه پاک انسانی است»، ابتنای تفکر بسیجی بر تعالیم اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله و سلم را مورد تأکید قرار میدهد. و این جمله مقام معظم رهبری آیت الله خامنهای مد ظله العالی که: «بسیجی یعنی علی علیهالسلام که تمام وجودش وقف اسلام بود»، الگوی عینی و شاخص کاملی را برای تفکر بسیجی در ذهن مخاطب تداعی مینماید.
?- مدیریت بسیجی و اصول مدیریت:
مدیریت مؤمن و شجاع بسیجی، در دوران دفاع مقدس به دنبال تحقق عمل صالح بود و «جنگ عمل صالح میخواست». مدیر در تفکر بسیجی، مدیریت را برای خود تکلیف میداند و نه حق.
ریشه اصلی مدیریت بسیجی، در دو اصل توحید و ولایت است.
مدیریت بسیجی خودباور است و به دنبال استقلال و خودکفائی اقتصادی میباشد که این امر بیشتر ناشی از جنبههای اقتصاد سیاسی است؛ به تعبیری مدیریت بسیجی رکون به سوی ظالمین ندارد. او سعی میکند نیروهای خود را برای انجام کارهای بزرگ تشویق کند و زمینه را برای شکوفایی استعدادهای آنها فراهم نماید. مدیریت بسیجی در پی تحقق شعارِ ما میتوانیم، میباشد و در موارد متعددی نیز این شعار را عملی ساخته است.
در زمینه روحیه قناعت و خدمترسانی، مدیریت بسیجی «قَلیلُ المَؤُونَه? وَ کَثیرُ المَعُونَه? میباشد؛ یعنی هزینههایی که برای انقلاب ایجاد میکند اندک، و خدمتی که به انقلاب میرساند زیاد است. کسی میتواند در انقلاب پیشتاز باشد که بهرهگیری دنیاییاش از انقلاب، کمتر از بقیه باشد. وضع زندگیاش را طوری سامان ندهد که از مستضعفترین اقشار جامعه فاصله بگیرد. در عین حال ممکن است دکتر، مهندس و عهدهدار هر سمتی باشد. این پیشتازی در زمینههای تقوا و تواضع و بصیرت هم وجود دارد». «در مورد مدیریت منابع مالی و نحوه استفاده از بیت المال، نمونههای عملی بسیاری از فرماندهان جنگ قابل شمارش است. یکی از اصولیترین مبانی این مدیریت، تقدّم سطوح پایین بود؛ به گونهای که اگر در هنگام توزیع امکانات کمبودی بود، فرماندهان گردان میگفتند بگذار به فرماندهان نرسد». و «اگر فرماندهای از امکانات [رفاهی] بیشتری استفاده میکرد، محبوبیت و تأثیر حرفش به طور ملموسی کاهش مییافت».
اصل کارآمدی در تفکر بسیجی همواره مورد توجه است و «قطعاً مسؤولی که بر مبنای تکلیفش عمل کند و از همان امکانات موجود به نحو احسن بهره ببرد و بر خدای متعال توکل کند، موفقترین مسؤول خواهد بود». مدیر بسیجی محافظهکار نیست بلکه به شدت از این روحیه بیزار است. مدیر بسیجی یک مدیر انقلابی است و اصلاحگر.
نویسنده خادم مسجد در دوشنبه 86/9/12 |
نظر
شخصی دائم به مدرس مراجعه و اصرار می نموده که ایشان سفارش کنند که فرماندار یکی از شهرستانها شود. این مراجعه و اصرار آن قدر ادامه داشت که بالاخره شهید مدرس روی تکه کاغذی می نویسد:
وزیر کشور.
حامل نامه از مزاحمین من و همکار شماست !.
یکی از گردنه ها را هم به ایشان واگذار کنید!.
نویسنده خادم مسجد در دوشنبه 86/9/12 |
نظر
?مدل ساختاری اندیشههای مدیریتی:
با کالبدشکافی و تحلیل اندیشههای مدیریتی، میتوان آنها را به دو قسمت اصلی که حاوی پنج حوزه عمده هستند، افراز نمود:
قسمت اول- مبانی مدیریت شامل دو حوزه:
?- مبانی اندیشه: هستیشناسی، معرفتشناسی، فرجامشناسی و انسانشناسی چهار مؤلفه هر اندیشه هستند.
?- اصول مدیریت: اصول مدیریت بر اساس مبانی اندیشه و ناظر به فلسفه وجودی و چارچوبهای ساختاری و محتوایی یک اندیشه مدیریتی تبیین میشوند.
قسمت دوم- نظریههای مدیریتی شامل سه حوزه:
?- اخلاق و وظایف مدیر یا سیستم مدیریتی: ویژگیها و وظایف لازم برای یک مدیر کارآمد یا یک سیستم مدیریتی کارآمد، مباحث مطرح در این حوزه میباشند و عبارتند از:
الف- اخلاقیات و ویژگیها: شامل اخلاق و نظام ارزشی مدیریت و مهارتهای فکری، انسانی، فنی و سیاسی در حوزه مدیریت.
ب- وظایف: رهبری (هدایت فعالیتها، انگیزش و آموزش کارکنان، انتخاب راههای ارتباطات مؤثر و حل و فصل تعارضات)، برنامهریزی (تعریف اهداف، اتخاذ استراتژی، توسعه برنامههای جزئی و هماهنگ کردن فعالیتها)، سازماندهی (تعیین اینکه چه کارهایی باید انجام شود، چگونه باید انجام شود، چه کسی باید آن را انجام دهد، سیستم گزارشدهی و گزارشگیری چگونه باشد و تصمیمات در کجا گرفته شود)، مدیریت منابع (انسانی، مالی و...)، کنترل (فرایند نظارت و ارزیابی عملکردها و مقایسه آنها با اهداف و تصحیح انحرافات به گونهای که از انجام فعالیتها مطابق با آنچه برنامهریزی شده اطمینان حاصل گردد)، ارتباطات، تحقیق و توسعه.
?- رفتار سازمانی و روابط انسانی: مهمترین مباحث مطرح در این حوزه عبارتند از: مدلهای رفتار سازمانی (متغیرهای مستقل: مناسبات سطح فردی، مناسبات سطح گروهی، مناسبات سطح سازمانی _ متغیرهای وابسته: بهرهوری، کارایی، اثربخشی، رضایتمندی و...)، فرهنگ سازمانی، انگیزش، خلاقیت و نوآوری، اخلاق، قدرت، تعارض، سیاست.
?- علوم و ابزار و روشها: که اهم سرفصلهای مطرح در این حوزه عبارتند از: مدیریت استراتژیک، سیاستگذاری، مدیریت ارزشی، سیستمهای مدیریتی (اداری، مالی، اطلاعاتی، ارتباطاتی و...)، مهندسی مجدد فرایندهای سازمانی، مدیریت عملیات، مدیریت تحول، مدیریت کیفیت، روشهای کمّی تصمیمگیری، نظریه سیستمها و تحلیل دینامیک سیستمها، بودجهریزی و کنترل.
نویسنده خادم مسجد در یکشنبه 86/9/11 |
نظر
اداره موفق هشت سال جنگ تمام عیار با دشمنان کاملاٌ خطرناک و مسلح، ذهن هر ناظر کنجکاوی را متوجه خود میکند. به راستی مدیریت بسیجی چیست که توانست بدینگونه معجزهآسا اسلام و ایران را از این تجاوز هولناک، پیروزمندانه حفظ کند و به صورت یک فرهنگ خود را در تاریخ جاودانه نماید؟ این پرسشی است که پاسخ آن هنوز به صورت یک بسته جامع علمی عرضه نشده است.
حتی داعیهداران تفکر بسیجی در بعد از جنگ نیز کار کاملی در این زمینه انجام ندادهاند؛ در صورتیکه بررسی علمی یک پدیده واقع شده و عینیت یافته، کار چندان دشوار و صعبی نیست. توصیف این پدیده در چارچوب یک مدل ساده حاوی سرفصلهای مختلف مطرح در دانش مدیریت، حداقل اقدامی است که میتوانست در این راه انجام گیرد. اگر چه مدیریت بسیجی در دوران دفاع مقدّس ابداع شد؛ ولی به نظر میرسد که اگر این الگوی مدیریتی در هر عرصهای با ویژگیهای خاص خود بکار گرفته شود، میزان موفقیت و کارآمدی را مثل زمان جنگ بالا میبرد. «اینکه تفکر بسیجی، بیشتر از مجرای جنگ گفته میشود، به این دلیل است که جنگ جلوهگاه ظهور و بروز این تفکر بود».
صدور فرمان تشکیل بسیج مستضعفین از سوی امام خمینی رضوان الله تعالی علیه در پنجم آذر ماه ????، سرآغاز نضجگیری فرهنگ بسیجی در کشور گردید. با ایجاد سازمان بسیج، مدیریت بسیجی نیز به تدریج شکل گرفت و به خصوص با ایفای نقش فعال در دوره جنگ تحمیلی، در ادبیات انقلاب اسلامی فراگیر شد. در این مقاله برخی از بارزترین و عامترین شاخصههای مدیریت بسیجی در دوران دفاع مقدس، در قالب مفروض مدل ساختاری پنج لایهای اندیشههای مدیریتیaاختار اندیشههای مدیریتی، به توضیح این مدل ساختاری میپردازیم:
نویسنده خادم مسجد در شنبه 86/9/10 |
نظر
مرحوم حجة الاسلام دکتر هادی امینی فرزند علامه امینی می گوید:
مادر بزرگم ( مادر علامه امینی) یک روز آمده بودند منزل ما در نجف.
من مطالبی درباره زندگی علامه از ایشان پرسیدم. مادربزرگم به یکی از نکات عجیبی که اشاره کردند این بود که می گفت:
من بعد از اینکه ایشان متولد شد تا دو سال تمام هیچ وقت بدون وضو به ایشان شیر نمی دادم و هر وقت موقع شیر دادن ایشان می شد مثل اینکه به من القاء می شد و من می رفتم وضو می گرفتم و بعد به ایشان شیر می دادم ، به یاد ندارم بدون وضو به ایشان شیر داده باشم و برکات زیادی در این وضو گرفتن و شیر دادن نصیبم شد.
نویسنده خادم مسجد در جمعه 86/9/9 |
نظر
بسم رب المهدی(عج)
عید همگی مبارک
بگذار تا مقـــــــابل روی تو بگذریم
دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم
شوق است در جدایی و جور است در نظر
هم جــــــــــور به که طاقت شوقت نیاوریم
روی ار به روی ما نکنی، حکم از آن تست
باز آکه روی در قدمانـــت بگســــــْْـــــــتریم
ما را سـری است با تو که گر خلق روزگار
دشمن شوند و سر برود هم به آن سریم
گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من
از خاک بیــآآشتر نه، که از خاک کمتریم
ما با توییـم و با تونهایم،اینت بوالعجب
از حلقهایم با تو و چون حلآقه بر دریم
نه بوی مهر میشنویم از تو، ای عجب
نه روی آن که مـــــــهر دگر کس بپروریم
از دشــــــــــــــمنان برند شکایت به دوستان
چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم
ما خود نمیرویم دوان از قفای کـس
آن میبرد که ما به کمند وی اندریم
سعدی تو کیستی؟ که در این حلقه کمند
چندان فتادهاند که ما صــــــــــــید لاغریم...
نویسنده در چهارشنبه 86/6/7 |
نظر
در ادامه مباحث حجه الاسلام و المسلمین دکتر علی اکبری در مورد دعا مطلب ذیل از سایت مرکز تعلیمات اسلامی واشنگتن تقدیم می گردد.
«و چون بندگانم از تو سراغ مرا میگیرند، بدانند که من نزدیکم و دعوت دعوتکنندگان را اجابت میکنم، البته در صورتی که مرا بخوانند. پس باید که آنان نیز دعوت مرا اجابت نموده و به من ایمان آورند تا شاید رشد یابند.»(بقره/ 186) در این آیه «هفت نکته دلالت دارد بر اینکه خدای سبحان به استجابت دعا اهتمام و عنایت دارد و از طرفی در این آیه با همهی اختصارش، هفت مرتبه ضمیر متکلم «من»تکرار شده است و آیهای به چنین اسلوب در قرآن منحصر به همین آیه است.»[1] این آیه نشان دهندهی عظمت دعا در نزد خداوند و برتری آن نسبت به سایر عبادات است و به تعبیر پیامبر اکرم «دعا مغز عبادت است.»[2] در کتب روایی احادیث بسیاری در رابطه با فضیلت دعا آمده است و در اکثر آن کتب، فصل مستقلی در رابطه با فضیلت دعا آمده است و ما در این نوشتار به برخی از فضیلتهای دعا اشاره میکنیم:ادامه مطلب...
نویسنده خادم مسجد در چهارشنبه 86/4/20 |
نظر