سفارش تبلیغ
صبا ویژن
برنامه های ثابت هفتگی مسجد که پس از نماز مغرب و عشاء برگزار میگردد: شنبه ها: جلسه قرآن ، دوشنبه ها: جلسه پرسش و پاسخ ، سه شنبه ها: دعای توسل ، پنجشنبه ها: دعای کمیل ، جمعه ها: پس از نماز صبح دعای ندبه،پس از نماز مغرب و عشاء برنامه سخنرانی مذهبی

اسلایدر

مطالب اخیر وبگاه

صحبت شد که شما مقام رقعت و بلندی اینها دارید فرمودند: خودت رو باید هیچ بدانی اگر مقام رقعت می‌خواهی پس اخلاق مضمومه کبر و حسد، حجب، بخل و عدم توجه به برادران گفتند بسته آقا یعنی چون ذره ایمانی حجب جمع حجاب است، حجاب پرده است، یعنی اینها نمی‌گذاره شما شناخت حق پیدا کنی تا بعد مستحق نفحات قدسیه باشی نفحات جمع نفحه است ، یعنی کشش پروردگار، کشش تو اگه مرا نکشد نی شود کوشش من به هیچ جا نمی‌رسد.تا نباشد از جانب معشوق کشش کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد. باید اون بکش، اولاً وقتی می‌خواهد شما را بکشد این اخلاق بد مانع است یعنی اخلاق بد مانع است تا این که نفحات قدسیه بیاد. در فلسفه در باب تربت می‌گویند مقام جبروت – ملکوت و عالم برزخ و بعد عالم موت پس از جبرئیل که مال مقام حیروت است باید خودش را تنزول بدهد. بیا ملکوت بیاد عالم برزخ به صورت دهلی کلبی به خدمت خاتم النبین برسد.

خوب گفتم که حضرت ابراهیم فرمود: ( چون انسان از ملک بالاتر است) که به صورت خودت می‌توانی بشوی عرض کرد یا رسول الله اگر من به صورت خودم بشم در عالم جایی برای من نیست نگاه کن بنده‌ی خدا کیست؟

یک روز به اخلاص بیا بر در ما گه کار تو از ما نگشاید گله کن پس مراتب وجود فطره در باب وجود نیست یعنی از باب برزخ یهو نمی‌توان بروی به جبروت یعنی ملکوت هم باید بروی، پس مطلع سخن این است که در این فرض ما این است داداش جون اگر یادتان باشد در هفته‌های گذشته گفتم که در قضیه هندسه که در باب شرح مطالع اغلب به مسئول هندسی تمسک می‌کند که اگه دو ضلع و یک زاویه از این مثلث که می‌خواهیم ثابت کنیم که اون ضلع مثلث با این ضلع مثلث مساوی است باید دو زاویه یک ضلع عمود منصف را رسم کنیم ، عزیز من در مثلث متساوی الساقین طرف را نصف می‌کند دو زاویه و یک ضلع مشترک از یک مثلث که مثلث قائم الزاویه می‌شود با یک مثلث دیگر مساوی باشد او قاعده‌ی انطباق یا قاعده‌ی غیر انطباق است هر دو عرض می‌شه این ضلع با این ضلع مساوی است. بالا بر عکس اگر این ضلع با این ضلع مساوی باشد می‌خواهیم ثابت کنیم این زاویه b با B با اون زاویه C یا C مساوی هست یا خیر.

می‌خواهیم چی را ثابت کنیم دو ضلع و دو زاویه در مثلث متساوی الساقین مساوی با هم است دو زاویه هم که قائم الزاویه است و یک ضلع هم که مشترک است دو زاویه و با یک ضلع دیگر مساوی می‌باشد این ضلع عرض می‌شود AB با AT مساوی است. پس بنابراین باید مقدمتاً خانه‌ی دل را جاروب کنیم در ضمن این که من روزهای جمعه مهمان دارم همان طور که مهمان‌ها چای می‌خورند یا تشریفاتی که در خور آنها است فراهم می‌کنیم بدهم می‌نویسم البته ممکن است آنها با من حرف بزنند اما صورتم را بلند نکنم ولی گوش و هوش من به نوشتن و مهیا کردن غذای شما است پس علی هذا امیرالمومنین وقتی که مولا در مقام بیان باشد البته آقای حسن آقا تشریف دارند مرحوم حاج عبد الکریم مقدمات ممکن را قبول نداشت می‌گفت همان ظهور کلام کافی است عرض شود صلوتی قبل ان تفقدونی، یعنی هر چه می‌خواهید سؤال کنید.

أنا آعلم بالطریق سماوات و ظهور برکات

خاک بر سر ما که همچنین امامی داریم که اروپایی‌ها می‌گویند که اگه ما بودیم حداکثر استفاده را از امام امیرالمومنین می‌کردیم طریق آسمان‌ها را سؤال کنید یعنی اورانوسی، نپتون چه خبر است.

آنوقت آن خبیث سوال می‌کند موهای سر من چند تا است. پرسید که جبرئیل کجاست از امیرالمومنین یک نگاهی این سمت کرد و نگاهی آن سمت گفت که جبرئیل تو هستی. متساعد شد نه اثباتش اداء می‌کنیم ما قبل از آن هم امام علی را می‌بینیم.اما خانه خیلی شلوغ و پلوغ است. برو تو خانه‌ی دل را فرون و محیا کن مقام و جان محجور را.

این مقدله ذیل مقدمه اینجا گویای مقدم است ببین:

موانعه تا نگردانی زخود دور درون خانه‌ی دل نایدت ندر

فهمیدی آقا داوود به آن شخص چه بگوید؟ آن که می‌گوید خانه‌ی دل من نورانی نمی‌شود. موانع موجوده ، مقدمه خراب است .

یا ابن آدم که فرت له عبادتی امل صدرک قلاً و صد فقراً. اگه توی قلب که خانه‌ی من است جای دلدارست دل           نی جای احیار است دل

دل را غیر من خارج کن آن وقت من چکار می‌کنم. خالی که کردی امل صدرک قلاً: سینه‌ات را برایت پر از بی نیازی می‌کنم عزیز من، نیاز که به ثروت و پول داشتن نبود. ممکن است یکی 600 میلیون داشته باشد باز هم گدا باشد همیشه دل هوره داره که امشب اگر این را دزد بزند چکار کنم ما چیزی نداریم، آنهایی که 100 میلیون دارند چی چی فهمیدی گداست، پس بنابراین امل صدرک ملاً و صد فقراً .

تو باید بنشینی در خانه‌ی دل و اخیار یکی، دوتا، سه تا، همه هست بیرون کنی.

خوب حالا بسیار خوب پس معلوم شد که باید مقدار را فراهم کرد آن قضیه‌ی هندسه را هم عرض کردم خوب از کدام علم تحصیل بکینم ، سوال است دیگر علم چه بود، آن که ره بنماید.

آنچه کتابی نیست آن علم است. به حد اول آن علم است که راه را نشان بدهد به من و مرا از مواردی جهل نجات دهد. عملی بطلب که وقتی تحصیل می‌کنی ادب بیاموزد.

مستاق آن: پسر جان بنشین ، پدر نه من در حضور شما نمی‌نشینم ، ای پسر من به تو امر می‌کنم، نه پدر من در حضور شما نمی‌نشینم ، همین است که گفتند در حضورش ننشیند.

اما تو که از لندن می‌آیی خوب اون علم که تحصیل کردی آن علم معاش تو است .

رفته روی صندلی نشسته (اینها را من خوب می‌پایم ) پدر جان ببخشید ، پایم درد می‌کنه ، باید کشیدش پایین.

وقتی که آقا حاج میرزا عبدالعظیم طبیب آمد بالا سرش خوب یک طبیب آخوندی است ، مثل دکتر فاربی ، اینها ملاحظه‌ی علما را می‌کنند در حضور ایشان روی صندلی نشست بنده استخاره کردم که طبیب رو از روی صندلی بکشم پایین اما استخاره بد آمد. شاید یک قدری مجلس تواضع نداشت در حضور ایشان چرا رفتی روی صندلی نشستی عزیز من بالاخره آن وقت پسر دو روزه می‌ره لندن عرض شود از این زبان‌ها یاد می‌گیرد آن وقت دیگر خودش را گم می‌کند و میاید اینجا و می‌گوید من ولو در حضور پدر باید روی صندلی بنشینم.

خوب حضرت یوسف چرا از نسل او پیغمبری نشد؟ چرا نشد؟ از نسل پیغمبرهای دیگر شد وقتی که آن پیر کنعان آمد با برادران حضرت یوسف خوب باید حضرت یوسف پیاده بشود فوری یک قدری درنگ کرد آن وقت جبرئیل آمد و نور نبوت را خارج کرد خوب: نبی اکرم (ص) : از کدام علم تحصیل کنم ، از آن علم که ره بنمایدت راه را نشان بدهد. عزیز من از این راه برو از آن راه برو.

آن خبیث‌ها می‌گویند قلدوری و فلان .... قدرت نک چماق است اما آن پاکستانی می‌گوید قدرت، قدرت نفسانی‌ات عزیز من قدرت آدمیت است.

 اگر این درنده خویی ز طبیعت بمیرد                   همه عمر زنده باشی به مکان آدمیت

به چه نحج تحصیل بکنم عزیز من، ظاهر شرع را باید درست بکنی. خدا رحمت کند مرحوم شیخ اشراقی را یک طلب مغفروتی هم کردم.

 تو که ناخوانده‌ای علم سماوات                  تو که نابرده‌ای ره به خرابات

 تو که سود و زیان خود ندانی                             به وصلش کسی رسی حی‌هات

وقتی یوم المقدمات خواندی حی‌هات الامر ای بعدوه ، یعنی خیلی بعید که برسی ، یعنی خیلی مقدس است اما باب غیبت را نمی‌گویند بنده داشتم حرف می‌زدم به یکی از این مقدسین خواست حالا احاضی قدس کنه معلوم شد که یک شخص بی‌سواد امی است، گفت : حرف می‌زنی بپا غیبت نشود.

بیچارگی‌های تو را برطرف می‌کنیم ، اما بیچارگی‌هایی که برطرف نشده چون خانه‌ی پسر است.

 جای دل دارات دل نی جای اغیار است دل

از اغیار پر کردی دل را از همان‌ها هم برو پول بگیر، از همان‌ها هم برو....

تو کمالت را در گدایی می‌دانی اما پروردگار فرموده است که عبد من استغنا طلب است، یعنی اون سوال نمی‌کند داداش جون تا چه حدی می‌رسد که : لم یسئل الله ، لم یسئل احداً الا ایاة.

آن وقت است که پروردگار او را نمی‌گذارد. گفت:

تو به تاریکی علی را دیده‌ای           زان سبب غیری به او بگذیده‌ای

خدا همین است: همین را تقنطو خوانیم عزیزم مگر یا ویلنا ناخواندی بی

همانا که گفته : یا ویلنا أنا کنا لظالمین

اشد معاقبین است فی موضع عرض می‌شود تقمت بل نکا

یعنی زحمات انبیاء و اوصیا را زیر پا بگذارند که تو همیشه بگویی که خدا کریم است و هر غلطی هم که خواستی بکنی این طور نیست. آنچنان می‌کوبند تو را اگر قابل باشی عزیزم آن کوبش وسیله‌ی توجه تو است اما خیلی‌ها  شرف مرد به وجود امت و سجود هر که این هر دو ندارد عدمش به زوجود.

استاد می‌گفت: اول جود رو درباره‌ی خودت اجرا بکن چون خودت را از چنگال شیطان نجات بدهی داداش جون. هنوز ما در مقدمه هستیم هنوز ما به ذل مقدم که الله الله فی نفوسکم معاشرا اخوانی هنوز به آنجا نرسیدیم.

به قدر لولا انه کان من المصبحین.

یک راست رفت در شکم ماهی و به ماهی خطاب شد که از مهمون پذیرایی کن تا وقتی ما بگوییم ، چه خبر است دستگاه خلقت. یونس در شکم ماهی و به ماهی خطاب می‌رسد که مبادا بلعش بکنی ، او باید در شکم تو امانت باشد عزیز من.

اگر تسبیح ما را در شکم ماهی نمی‌کرد تا روز قیامت در شکم ماهی می‌ماند. حالا ببین چه خبر هی لا نقنطو بخوان خدا کریم ، خدا فلان...  این حرف‌ها گشاد بازی است این حرف‌ها برای اشخاصی است که استاد ندارد و من عندی حرف می‌زنند.




نویسنده خادم مسجد در سه شنبه 88/12/4 | نظر

طراحی و کدنویسی قالب : علیرضاحقیقت - ثامن تم

Web Template By : Samentheme.ir

آرشیو مطالب
پیوندهای وبگاه
برچسب‌ها
طراح قالب
ثامن تم