انالله البصير البعباد
اناالله سمعيع البعباد
ونحن اقرب اليه من حبل الوريد
ومانعلم توسوس بالنفسه
ادعوني استحب لكم
اخلاص ونيت خالص عجائبي بوجود مياورد كه از ذهن انسانهاي حقير بدور است
قصه يوسف و ان قوم چه خوش پندي بود
بعزيري رسد افتاده به چاهي گاهي
گر مقدر بشود سلك سلاطين جويد
سالك بي خبر خفته براي گاهي معيني كرمانشاهي
ويا
قطره اي گز جويباري ميرود از پي انجام كاري مي رود
ما گرفتيم انچه را انداختي دست حق را ديدي و نشناختي
خانم پروين اعتصامي