صابر کیست؟ خداوند سبحان در آیه 155 سوره بقره در مورد آزمایش انسان سخن به میان آورده و سپس صفات صابران را برمیشمرد که: "وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوفِ وَالْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ * البته شما را به اندکی ترس و گرسنگی و بینوایی و بیماری و نقصان در محصول میآزماییم و شکیبایان را بشارت ده . الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَ إِنَّـا إِلَیْهِ رَاجِعونَ * کسانی که چون مصیبتی به آنها رسید گفتند: ما از آن خدا هستیم و به او باز میگردیم . أُولَـئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولَـئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ * صلوات و رحمت پروردگارشان بر آنان باد، که هدایت یافتگانند. (بقره 155- 156- 157) صبر از بزرگترین ملکات و احوالی است که قرآن آن را ستوده و مکرر امر بدان نموده است، تا به جایی که قریب به هفتاد مورد شده،ادامه مطلب... نویسنده خادم مسجد در یکشنبه 86/6/18 | نظر
پلیس راهى را در نظر بگیرید که از رانندهاى گواهینامه رانندگى مطالبه مىکند. اگر راننده، گواهینامه پزشکى، گذرنامه سیاسى، پروانه ساختمان، کارت بازرگانى و اجازه اجتهاد و یا هر مدرک دیگرى به او نشان دهد، پلیس از او نمىپذیرد و تنها اگر گواهینامه رانندگى داشت اجازه عبور مىدهد و گرنه مانع او مىشود. در قیامت نیز شرط رسیدن به مقصد، گواهینامه نماز است که اگر نباشد، هیچ عملى مورد قبول و نجاتبخش نیست. برچسب ها : پرسشهای فرزندانمان -پاسخهای ما
نویسنده خادم مسجد در چهارشنبه 86/6/14 | نظر
از آنجا که خداوند اولیاى خود را دوست دارد، لذا اگر خلافى کنند، فوراً آنان را با قهر خود مىگیرد تا متذکّر شوند، چنانکه خداوند در قرآن مىفرماید: اگر پیامبر سخنى را که ما نگفتهایم به ما نسبت دهد، با قدرت او را به قهر خود مىگیریم: «لو تقوَّل علینا بعضَ الاقاویل لأخذنا منه بالیمین» و همچنین اگر مؤمنین خلافى کنند، چند روزى نمىگذرد مگر آنکه گوشمالى مىشوند. امّا اگر نااهلان خلاف کنند، خداوند به آنان مهلت مىدهد و هرگاه مهلت سرآمد، آنان را هلاک مىکند: «و جعلنا لمهلکهم مَوعداً» و اگر امیدى به اصلاحشان نباشد، خداوند حسابشان را تا قیامت به تأخیر مىاندازد و به آنان مهلت مىدهد تا پیمانه شان پر شود. «انّما نُملى لهم لیزدادوا اثماً» به یک مثال توجه کنید:ادامه مطلب... برچسب ها : پرسشهای فرزندانمان -پاسخهای ما
نویسنده خادم مسجد در دوشنبه 86/6/12 | نظر
برخی چنین پنداشته اند که انتظار مهدی(عج)، ممکن است سبب رکود و عقب ماندگی، یا فرار از زیر بار مسؤولیت ها و تسلیم در برابر ظلم و ستم گردد. چرا که اعتقاد به این ظهور بزرگ و مفهومش قطع امید از اصلاح جهان قبل از او و حتی کمک کردن به گسترش ظلم و فساد است تا زمینه ظهور آن حضرت فراهم گردد! در صورتی که چنین نیست و انتظار این ظهور بزرگ آثار و برکات بسیار سازنده ای دارد، که در ذیل به چند نمونه اشاره می کنیم: ادامه مطلب... برچسب ها : سخن روز
نویسنده خادم مسجد در شنبه 86/6/10 | نظر
پیش از پرداختن به اسباب و علل غیبت امام مهدی(عج) باید توجه داشت که از روایات استفاده می شود که علت و فلسفه واقعی غیبت آن امام بر بشر پوشیده است. و جز خدا و پیشوایان معصوم علیم السلام کسی نسبت به آن اطلاع کافی و کامل ندارد. عبد الله بن فضل هاشمی روایت کرده که از حضرت صادق(ع) شنیدم که فرمود: «صاحب الامر غیبتی دارد که ناچار از آن است، به طوری که اهل باطل در آن تردید می کنند. عرض کردم: یابن رسول الله! چرا غیبت می کند؟ فرمود: به علتی که به ما اجازه نداده اند آشکار سازیم. عرض کردم: چه حکمتی در غیبت اوست؟ فرمود: همان حکمتی که در غیبت سفیران و حجتهای پیش از او بوده است، حکمت غیبت قائم ظاهر نمی شود مگر بعد از آمدن خود او؛ چنان که حکمت سوراخ کردن کشتی توسط خضر و کشتن آن بچه و تعمیر دیوار، برای حضرت موسی (ع) ظاهر نگشت، مگر موقعی که خواستند از هم جدا شوند.» ("کمال الدین و تمام النعمة"، شیخ صدوق، ص482) این روایت و روایات دیگر مثل آن اشاره دارد که علت واقعی غیبت حضرت را نمی توان گفت، و اگر سبب و علتی هم بیان می گردد، اگر چه ممکن است حکمتی برای آن باشد، ولی علت کامل و حقیقی نیست. اما بعضی از حکمت های غیبت حضرتش را که می توان با استناد به روایات ذکر نمود، بدین قرار است: 1ـ امتحان و آزمایش: غیبت آن حضرت سبب می شود تا نفاق پنهان عده ای آشکار شود و ایمان حقیقی محبان و شیعیان واقعی امام(ع) در کوره ولایت امام غایب(عج) از ناخالصی ها و دورویی ها و سست مایگی ها جدا و پاک شود؛ و در یک کلام مؤمن از منافق معلوم می گردد. در سختی ها و مشکلات گوهر وجود شیعیان ناب آشکار می گردد. جعفر جعفی می گوید: به امام باقر(ع) عرض کردم: فرج شما کی خواهد رسید؟ فرمود: «هیهات، هیهات! فرج نخواهد رسید تا شما غربال شوید، (و سه بار تکرار کرد) و افراد آلوده بروند و افراد پاک و مخلص باقی بمانند.»(بحار الانوار، ج51، ص113) و نیز موسی بن جعفر(ع) فرمود: «هنگامی که پنجمین فرزند امام هفتم غایب شد، مواظب دین خویش باشید، تا مبادا کسی شما را از دین خارج کند.... برای صاحب الامر به ناچار غیبتی خواهد بود، به طوری که عده ای از مؤمنین از عقیده خود برمی گردند؛ همانا خدا به وسیله غیبت، بندگانش را "امتحان" می کند.»(همان ماخذ) 2ـ بیعت نکردن با ستمکاران: در روایات متعددی یکی از علل غیبت امام(عج) عدم بیعت با کسی بیان شده است. حسن بن فضال می گوید: علی بن موسی الرضا(ع) فرمود: گویا شیعیانم را می بینم که هنگام مرگ سومین فرزندم (امام عسگری) در جستجوی امام خود همه جا را می گردند، اما او را نمی یابند. عرض کردم: به چه دلیل؟ فرمود: زیرا امامشان غایب می شود، عرض کردم: چرا غایب می شود؟ فرمود: برای اینکه وقتی با شمشیر قیام نمود بیعت کسی در گردنش نباشد.(همان ماخذ، ص152) 3ـ ترس از گزند دشمنان: گفته شد که با تولد مهدی موعود(عج) همه ستمگران و ظالمان به وحشت افتادند، و از آنجا که مرگ و انقراض حکومت ظالمانه و اعمال غیر انسانی خود را در دست پرتوان امام(ع) می دانستند و می دانند، لذا جان امام مهدی(عج) تهدید می شد؛ لذا در روایات یکی دیگر از علل غیبت حفظ جان حضرتش از تعرض و گزند دشمنان ذکر شده است. زرارة بن اعین از امام صادق(ع) روایت کند که فرمود: از جان خود بیم و ترس دارد ـ و حضرت با دست به شکم خود اشاره کرد.(کمال الدین، ص342) البته بدیهی است وجود مقدس حضرت(عج) نیز مانند پدران بزرگوارش از کشته شدن در راه خدا هراسی ندارد، ولیکن اراده الهی به حفظ امام تعلق گرفته است. برچسب ها : سخن روز
نویسنده خادم مسجد در جمعه 86/6/9 | نظر
در این باره، چند نظریه را میتوان مطرح کرد.
1ـ نام نبردن حضرت صاحب الزمان(عج) به اسم اصلی، شاید کنایه از بزرگداشت مقام و تعظیم آن حضرت باشد. معمولاً انسان کسی را که برایش بسیار حرمت قائل است به اسم، حکایت و خطاب نمیکند. 2ـ پنهان داشتن امر از غیر شیعیان: در زمان سلاطین غیر شیعی انتساب به حضرت صاحب الزمان(عج) میتوانست موجبات اذیت و آزار شیعیان را فراهم آورد. از این رو امامان شیعه با نهی از نامیدن آن حضرت با اسم اصلی ایشان، در حقیقت شیعیان را امر به تقیّه کردهاند. 3ـ شاید نامیدن ایشان به اسم واقعی، کنایه از نشان دادن ایشان و راهنمایی اشخاص به مکان آن حضرت باشد. و از این جهت در بعضی روایات از نامیدن ایشان تنها در مجامع عمومی نهی شده است. در توقیعی از حضرت صاحب الزمان(علیه السلام) در این باره آمده است:«ملعون ملعون من سمّانی فی محفل من الناس» یعنی از رحمت خدا به دور است هر کس در میان مردم نام مرا ببرد.(بحارالانوار، ج51، ص33) 4ـ احتمال دیگر هم آن است که این امر به جهت حفظ احترام حضرت رسول اکرم(ص) باشد، تا نکندتوجه و توسلات ما به حضرت ولی عصر(عج)، نام مبارک حضرت ختمی مرتبت را تحت شعاع قرار دهد؛ خصوصا که کنیه مبارک امام هم همان کنیه مبارک رسول گرامی اسلام است. نگارنده احتمال اخیر را ترجیح می دهد، هر چند در کتاب و منبعی ندیده است. برچسب ها : سخن روز
نویسنده خادم مسجد در پنج شنبه 86/6/8 | نظر
بنابرآنچه که مورخان شیعه و سنّی در خصوص تاریخ و چگونگی ولادت حضرت مهدی(عج) نوشته اند، اصل ولادت خجسته امام زمان(ع) و به دنیا آمدن ایشان، جزء امور مسلم و قطعی تاریخ بشر است.
به عنوان نمونه، مورّخ شهیر اهل سنت، علی بن حسین مسعودی می گوید:"در سال 260 ابومحمد حسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بی علی بن ابیطالب علیهم السلام، در زمان خلافت معتمد عباسی درگذشت. او به هنگام درگذشت، 29 سال داشت، و او پدر مهدی منتظر است."("مروّج الذّهب"، مسعودی، ج4، ص199) و شیخ سلیمان قندوزی گوید:"خبر معلوم و مسلّم، در نزد موثّقان، این است که ولادت قائم(ع)، در شب نیمه شعبان سال 255 هجری قمری، در شهر سامرّا واقع شده است."("ینابیع المودّة"، قندوزی، ج3، ص144) اما از آنجایی که خلفای بنی عباس دانسته بودند که دوازدهمین امام شیعیان همان مهدی موعود است که زمین را پر از عدل و داد می کند و دژهای گمراهی و فساد را درهم می کوبد و نیز می دانستند که از فرزندان امام حسن عسکری(ع) است؛ در صدد برآمدند این نور را خاموش کنند. از این رو امام مهدی(عج) از نخستین روز ولادت، همواره در نهان می زیست و مردم به طور عموم او را نمی دیدند. ولی با این وجود، عدّه ای از اصحاب امام حسن عسکری(ع) بودند که توفیق شرفیابی را یافته بودند. بعضی از آنها عبارتند از: 1. حکیمه خاتون، دختر امام جواد، خواهر امام هادی و عمه امام حسن عسکری علیهم السلام، که شب تولد حضرت مهدی(ع)، او را زیارت کرد، و نسیم و ماریه ـ کنیزان آن حضرت ـ گفتند: تا آن کودک متولد شد به خاک سجده کرد و انگشت سبّابه را رو به آسمان بلند نمود و عطسه زد و گفت"الحمدلله رب العالمین، و صلی الله علی محمد و آله".("الزام النّاصب"، شیخ حائری یزدی، ج1، ص340) 2. ابوبصیر خادم است که گفت: بر صاحب الزمان(ع) وارد شدم، در حالی که درون گهواره بود، نزدیک رفتم و سلام کردم، حضرت فرمود: مرا می شناسی؟ عرض کردم: آری، تو بزرگ و سید من و فرزند امام من هستی ... حضرت فرمود:"انا خاتم الاوصیاء، و بی یرفع البلاء من اهلی و شیعتی."("کشف الغمّه"، علامه اربلی، ج2، ص499) 3. سعدبن عبدالله قمی است که با نامه های فراوان با جمعی برای زیارت آن حضرت به سامره رفته و طرف راست امام حسن(ع)، کودکی را دیدند که مانند ماه درخشان بود، پرسیدند: این کیست؟ گفته شد:"مهدی قائم آل محمد(ص)" است. ("الزام النّاصب، ج1، ص342) 4. روزی جمعی از شیعیان ـ چهل تن ـ نزد امام یازدهم آمدند، و از آن امام تقاضا کردند که حجّت پس از خویش را به آنان بنمایاند و بشناساند و امام چنین کرد. و آنان پسری را دیدند که بیرون آمد همچون پاره ماه، شبیه به پدر خویش، امام عسکری(ع) فرمود: "پس از من، این پسر، امام شماست، و خلیفه من است در میان شما، امر او را اطاعت کنید، از گرد رهبری او پراکنده نگردید که هلاک می شوید و دینتان تباه می گردد این را هم بدانید که شما او را، پس از امروز، نخواهد دید، تا این که زمانی دراز بگذرد، بنابراین از نایب او،"عثمان بن سعید"، اطاعت کنید." (الزام النّاصب، ج1، ص341) 5. ابوسهل نوبختی گوید: در آن حال بیماری، امام عسکری خواست تا آن کودک را نزد او آورند. مهدی را که در آن هنگام کودک بود، نزد پدر آوردند. وی به پدر سلام کرد. من به او نگاه کردم، رنگی سفید و درخشان داشت، موهایش پیچیده و مجعّد بود و دندان هایش گشاده، امام حسن(ع) او را با جمله"یا سیّد اهل بیته" ـ یعنی این سرور خاندان خود ـ مخاطب قرار داد، سپس از آن فرزند خواست تا در خوردن دوایی که برایش جوشانیده بودند به او کمک کند. او چنین کرد. سپس پدر را وضو داد. آنگاه امام عسکری(ع) به او فرمود:"ای پسرک من! تویی مهدی، و تویی حجّت خدا بر روز زمین ... ." (همان، ص 351) برای مطالعه بیشتر در این زمینه می توانید به کتاب "یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان(عج)"، از علیرضا رجالی تهرانی، انتشارات نبوغ مراجعه نمایید. برچسب ها : سخن روز
نویسنده خادم مسجد در چهارشنبه 86/6/7 | نظر
مفسران با استناد به روایات، آیات بسیار زیادی را بر امام زمان(عج) تطبیق داده و ایشان را مصداق اکمل آن آیات دانسته اند؛ که به سه آیه اشاره میشود:
1ـ «و نُریدُ اَنَّ نَمُنُّ علی الذینَ استضعفوا فی الأرض و نَجعَلُهُم أئمة و نَجعَلُهُم الوارثین» یعنی اراده کرده ایم که بر آن طایفه ضعیف نگاهداشته شده در آن سرزمین منت گذارده و آنها را پیشوایان خلق قرار دهیم و وارث ملک و جاه گردانیم.(قصص/5) در برخی از روایات، این آیه بر ظهور امام زمان(عج) تطبیق داده شده است؛ از جمله حضرت علی(ع) که در باره این آیه میفرمایند: مراد آل محمد(ص) میباشد که خداوند مهدی(عج) ایشان را بعد از سختی هایشان ظاهر کرده و باعث عزت آنها و ذلت دشمنانشان میشود. (تفسیر نورالثقلین، عبدعلی حویزی، ج4، ص110) 2ـ «وَعَد الله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنّهم فی الأرض …» یعنی خداوند به کسانی از شما بندگان که ایمان آورد و نیکوکار گردد وعده فرمود که در زمین خلافت دهد.(نور/55) که روایات مصداق اکمل این خلافت را دوران ظهور امام زمان(عج) معرفی مینماید؛ از جمله امام صادق(ع) بعد از خواندن این آیه فرمود: مراد از آن حضرت قائم(عج) و اصحاب حضرت میباشند.(بحارالانوار، ج51، ص58، حدیث50) 3ـ «و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر أن الأرض یرثها عبادی الصالحون» یعنی بعد از تورات در زبور داود نوشتیم که حتماً بندگان نیکوکار من وارث زمین خواهند شد.(انبیاء/105) امام باقر(ع)می فرماید: مراد این آیه اصحاب مهدی(عج) در آخر الزمان میباشند. نکته قابل توجه این است که این گونه برداشتها از آیات قرآن کریم ناظر به جنبه تأویلی آیات است، و بر اساس آن مصداق آیات قرآنی محدود به یک مورد خاص نیست، و می تواند مصادیق و موارد متعددی را شامل شود. ولی آنچه مسلم و حتمی است این است که تأویلات فوق، که مستظهر به روایات معصومین است، از بارزترین مصادیق و مواردی است که این آیات شریفه آنها را در بر می گیرد. برچسب ها : سخن روز
نویسنده خادم مسجد در سه شنبه 86/6/6 | نظر
1ـ در روایاتی از اهل بیت ـ علیهم السلام ـ به وجود زن در بین سربازان امام زمان ـ عج الله تعالی فرجه الشریف ـ اشاره شده است.
در روایتی از امام صادق ـ علیه السلام ـ آمده است: «با حضرت قائم ـ علیه السلام ـ سیزده زن همراه است.»(اثبات الهداة، ج7، ص150) و در روایتی از امام باقر ـ علیه السلام ـ چنین آمده است: «سوگند به خدا، سیصد و اندی مرد میآیند که در میانشان 50 نفر زن هستند.»(بحارالانوار، ج52، ص223) 2ـ روایتی از امیر المؤمنین ـ علیه السلام ـ نقل شده است که فرمودند: «أصحاب المهدی شباب لا کهل فیهم إلا کالکحل فی العین او کالملح فی الزاد» یعنی اصحاب امام زمان ـ علیه السلام ـ جوانانند و پیر در بین آنان نیست، مگر به اندازه سورمه در چشم یا نمک در غذا ـ یعنی خیلی کم.(معجم الملاحم والفتن، ج1، ص98) برچسب ها : سخن روز
نویسنده خادم مسجد در دوشنبه 86/6/5 | نظر
کارى که هم هدفش درست باشد و هم شیوه و وسیله آن. بعضى هدف صحیحى دارند ولى راهى را که براى رسیدن به آن هدف طى مىکنند، صحیح نیست. مثل کسى که با وسیله و مَرکب دزدى به حج مىرود. یا با زغال سیاه به دیوارهاى سفید و زیبا مىنویسد: نظافت را مراعات کنید. نویسنده خادم مسجد در جمعه 86/5/26 | نظر
طراحی و کدنویسی قالب : علیرضاحقیقت - ثامن تم Web Template By : Samentheme.ir |
آرشیو مطالب
پیوندهای وبگاه
برچسبها
سخن روز (75), فیلم سخنرانی های مسجد (72), هدیه روزانه سایت (35), ارتباط مستقیم با امام جماعت مسجد (25), اطلاعیه های مسجد (23), وقایع امروز (14), پرسشهای فرزندانمان -پاسخهای ما (13), عکس روز (10), مروری بر آخرین اخبار (10), شبهات و ابهامات (8), برنامه های مسجد (7), مناسبت های مذهبی (5), فیلم مراسمات مسجد (5), کلیپ (4), خلاصه سخنرانی های مسجد (3), دانش آموزان ممتاز محله پیامبر اعظم(ص) (3), آرشیو صوتی سخنرانی های مسجد (3), اخبار محله پیامبر اعظم(ص) (2), ارتباط مستقیم با مسئول پایگاه بسیج (2), پیشنهاد و انتقاد شما (2), امروز با حافظ (2), گالری عکس (2), یادداشت های امام جماعت محترم (2), هدیه روزانه (1), کاریکاتور روز (1), کمک های مردمی برای ساخت مسجد (1), ساختار مدیریتی مسجد (1), طنز روز (1), تاریخ (1), جلسه سایت (1), حدیث (1), حقوق_بشر (1), اسلام (1),
طراح قالب
|